کد مطلب:106826 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:151

حکمت 126











[صفحه 529]

امام (ع) وقتی شنید مردی دنیا را مذمت می كند فرمود: متجرم: كسی كه ادعای جرم كند، استهوتك: علاقه و میل تو را به خود جلب كند، مثلت: مصور كند، (ای كسی كه دنیا را نكوهش می كنی در حالی كه به فریبكاری او، فریفته شده و به بیهودگیهایش گول خورده ای، آیا فریب دنیا را می خوری و آن را مذمت می كنی، آیا تو او را گنهكار می دانی، یا دنیا تو را مجرم می شناسد؟ چه وقت دنیا تو را سرگردان نموده و كی تو را فریب داده است؟ آیا در آن هنگام كه پدرانت به خاك افتادند و پوسیده شدند، و یا آنگاه كه ما درانت به زیر خاك رفتند؟ چه قدر با دستهایت رنجوران را یاری و بیماران را پرستاری كردی؟ و در پی بهبودی آنان بودی و از پزشكان داروی دردشان را خواستی، اما فردای آن روز دانستی كه دارویت شفابخش نبوده، و گریه ات برای ایشان بی فایدده بود و دلسوزی ات به هیچ كدام از آنها سودی نداد، و به آنچه برایشان می خواستی نرسیدی، و نتواستی به نیروی خود باری از دوششان برداری و دنیا این را برای تو نمونه قرار داد و به خاك افتادن آنان را آیینه به خاك افتادن تو ساخت. براستی كه دنیا برای كسی كه راست باشد منزل درستی و راستی است و برای كسی كه دریافت درستی

از آن داشته باشد خانه ی ایمنی است. و برای كسی كه از آن بهره بگیرد خانه ی ثروتمندی است و برای كسی كه پند گیرد منزل پند است، مسجد دوستان خدا و عبادتگاه فرشتگان الهی و محل فرود آمدن وحی خدا و تجارتخانه ی اولیای خداست، كه در آن رحمت خدا را كسب كنند، و سودشان بهشت است. پس چه كسی دنیا را مذمت می كند، در حالی كه دنیا او را از جدایی خود مطلع ساخته و از مفارقتش به صدای بلند آگاه نموده، از نیستی خود و اهل دنیا خبر داده، و برای آنان به وسیله ی گرفتاریهای دنیایی از گرفتاری پس از مرگ مثل زده، و همچنین به وسیله ی شادی خود، آنان را به شادی اخروی مشتاق نموده است. شب دنیا با عافیت فرارسد و روزش با غم و اندوه برای ایجاد رغبت و ترساندن و بیم دادن و برحذر داشتن، افرادی در فردای پشیمانی آن را مذمت كنند، و گروهی در روز قیامت آن را ستایش كنند كه دنیا به آنان یادآوری كرد، آنان هم، متذكر شدند، و دنیا به آنان گفتنیها را گفت و ایشان باور كردند و دنیا به ایشان پند داد و آنها پند گرفتند). عبارت: ایها الذام... غرتك سرزنش آدمی بر فریب خوردن از دنیا و با این حال نكوهش كردن آن است و دروغ دانستن ادعای فرد سرزنش كننده كه او خود مجرم است. با پر

سش از او كه چه وقت دنیا تو را شیدای خود كرده است؟ با استفهام انكاری و توبیخی او بدان، مطلب را مورد تاكید قرار داده است با پرسش دیگر كه گول خوردنش از دنیا به كدام وسیله بوده است، آیا از خاكی كه پدرانش در آن دفن شده اند و یا آرامگاههای مادرانش، و این سخن از باب دست انداختن و مسخره كردن و توجه دادن بر چیزی است كه باعث نفرت بوده، نه فریب خوردن، یعنی همن رفتار بد دنیا نسبت به اهلش به حدی كه گویی او، خود پیك این هشدار و برحذر ساختن از دنیاست. و عبارت: كم عللت... مصرعك مقدمه ی صغرا برای قیاس مضمری است كه امام (ع) آن را دلیل آورده بر آنچه كه ادعا فرموده است كه دنیا بیداركننده ی از خواب غفلت است و هدفش فریبكاری نیست، و تقدیر جمله چنین است: دنیا تو را برای خودت سرمشق ساخته است به وسیله ی كسانی از بستگانت كه آنان را پرستاری و درمان كردی و در پی بهبودی آنان بودی و برای ایشان پزشكان را معرفی كردی اما هیچ كدام از اینها آنان را سودی نبخشید و هلاكت آنان را نمونه برای هلاكت تو قرار داد. و كبرای مقدر آن چنین است: و هر چه كه برای تو سرمشق قرار گیرد چیزی را برای تو مصور كند، پس به تو دروغ نمی گوید و فریبكار نیست، بلكه از ناصحان

توست، و از خواب غفلت بیدارت می كند. آنگاه پس از رفع نكوهش از دنیا شروع به ستایش آن نموده و هشت صفت برای آن بیان كرده است: 1- دنیا خانه ی راستی است برای كسی كه تصدیق كند آن را یعنی آنچه را كه دنیا به زبان حال راجع به فنا و نابودی اش خبر داده است. و تصدی دنیا، اقرار به این مطالب و عمل بر طبق آنهاست. 2- منزلگاه ایمنی است، برای كسانی كه موعظه های دنیا را دریابند تا بپذیرند كه باید از زیانها و آفات آن دوری كنند و از عذاب الهی كه به وسیله ی دنیا در پیش است ایمن گردند. 3- خانه ی توانگری است برای كسی كه از دنیا توشه ی تقوا را برای سفر الی الله برگیرد. و بدیهی است كه تقوا و نتیجه ی اخروی آن بزرگترین سرمایه است برای پرهیزگاران. 4- سرای پند است برای كسی كه عبرت بگیرد، و صفت دنیا و سرانجام كار آن را بشناسد. 5- دنیا مسجد است برای دوستداران خدا، از پیامبران و اولیای او. 6- جای عبادت و نماز برای فرشتگان خدا در زمین است، فرشتگانی كه آدم (ع) را سجده كردند. 7- دنیا محل نرول وحی است. 8- تجارتخانه ی اولیای خداست كه با عبادت خود در دنیا رحمت خدا را به دست آوردند و بهشت او را سود بردند. پس از این همه ستایش از دنیا امام (ع) كسی را

كه دنیا را نكوهش می كرد با استفهام انكاری مورد سوال قرار می دهد، و حالات دیگری برای دنیا بازگو می كند كه با نكوهش آن منافات دارد، یعنی پس چه كسی آن را مذمت می كند در حالی كه صفات یاد شده و این حالات را دارد و از ان احوال شش مورد را ذكر می كند: 1- دنیا جدایی خود از اهلش را اعلام كرده و از دوری خود آنها را آگاه ساخته است. واو در وقد حالیه است. 2- جدایی خود را به صدای بلند خبر داده است. 3- دنیا خود را معرفی كرده است، البته تمام این معرفیها به زبان حال است، یعنی همان دگرگونی و تغییر، كه نابودی آن را اعلام می دارند. 4- دنیا با گرفتاریهایش، گرفتاری در آخرت را برای آنان مجسم می سازد. 5- به وسیله ی شادمانی دنیایی به شادی در بهشت، آدمیان را جلب می كند. براستی كه چنین است، زیرا آنچه در این دنیاست، صورت و مثالی است برای آنچه در عالم غیب است و نسخه ای از آن كه قابل توجه و مقایسه با آن است، و اگر چنین نبود، راه صعود و بالا رفتن تا ساحت خدایی مسدود و آگاهی بر رازی از رازهای نهفته غیرممكن بود بنابراین سالكان الی الله چون گرفتاریهای آخرت را با مقایسه ی گرفتاری در دنیا، مشاهده كرده اند برای نجات از آن می كوشند و از طرفی چون

شادی آخرت را از روی شادی دنیوی نگریستند و دانستند كه میان آنها تفاوت زیادی است، و به دست آوردن آن برترین جز با دور انداختن این پست ترین، امكان ندارد، رای درست آنان این بود كه شادی گذرا را به شادمانی جاوید بفروشند. 6- شبش با سلامتی و روزش با اندوه و غم است. این مطلب كنایه از دگرگونی سریع حالات دنیا و تغییرات آن از آسایش به سختی و از تندرستی به بیماری است. و امام (ع) این كارها را به دنیا نسبت داده است زیرا دنیا وسیله و سبب اینهاست، و چون امام (ع) این افعال اختیاری را به دنیا نسبت داده است، برای دنیا هدفی نیز از این كارها منظور كرده كه همان تشویق مردم به طرف خدا و ترساندن آنان از دنیا می باشد. آنگاه، به دلیل نكوهش كسی كه دنیا را مذمت می كرد، اشاره كرده است، یعنی پشیمانی كسانی كه در گرفتن توشه ی تقوا از دنیای خود برای آخرت، كوتاهی كرده اند، و این كوتاهی را به فریبكاری دنیا نسبت داده اند كه این سخن آنان همانطوری كه امام (ع) بیان داشته، سخنی بیهوده است، و بعد به علل ستایش كسی كه دنیا را ستوده اشاره فرموده است كه آن سه علت به شرح زیر است: 1- یادآوری دنیا به ایشان، از بین رفتن خود را و این كه بعد از آن، سرمنزل دائمیی

وجود دارد كه باید برای آنجا كار كرد، آنان آنچه را كه دنیا یادآوری كرده، متذكر شده و به كار بسته اند. 2- سخن گفتن دنیا راجع به این مطلب، تا این كه آنان باور كردند و مورد تصدیق قرار دادند. 3- پند دادن دنیا ایشان را به عبرتهای خود، به حدی كه آنان پند گرفته اند.


صفحه 529.